سلام امروز تولد مهنازه.تولدت مبارک. بعدشم ما فردا صبح اسباب کشی داریم.دیگه معلوم نیست کی دوباره بتونم بیام.پس تا اون موقع هوای وبلاگ منو داشته باشید. با اجازه.
سلام وبلاگ خیلی قشنگی دارین. مخصوصا اسم وبلاگتون خیلی قشنگه . امیدوارم هر روز تازه تر از دیروز باشید. منتظر حظره سبزتون هستم تا با نظرات قشنگتتون وبلاگ بهتری داشته باشم.
« نیمه شب در دل دهلیز خموش ضربه پایی افکند طنین دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که بازآمده است جستم از جا و در آیینه گیج برخود افکندم با شوق نگاه آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه شاید او وهمی را مینگریست گیسویم در هم و لبهایم خشک شانه ام عریان در جامه خواب لیک در ظلمت دهلیز خموش .... رهگذر هردم میکرد شتاب نفسم ناگه در سینه گرفت گویی از پنجره ها روح نسیم .... دید اندوه من تنها را ریخت بر گیسوی آشفته من .... عطر سوزان اقاقی ها را تند و بی تاب دویدم سوی در ضربه ی پاها درسینه من چون در طنین نی در سینه دشت لیک در ظلمت دهلیز خموش ضربه پاها لغزید و گذشت .... باد آواز حزینی سر کرد ! »»
تولدش مبارک . . .
مهناز تولدت مبارک
نفیسه ، اسباب کشیت به سلامت
شعر شد (;
ye sag pas dame inja beband ke amn bemoone ;)
سلام
تولدش مبارک صد سال به این سالها
برو خیالت راحت . من مراقب وبلاگت هستم !
سلام.سیاوش هستم(پسر بد).خوشحال می شم به وبلاگ من سری بزنی
امیدوارم دوستای خوبی واسه هم بشیم
سلام نفیسه جان ......تولدش مبارک ممنون که به من سری زدی بازم بیا خوشحال می شم
تولدش مبارک
تو هم موفق باشی
مرسی عزیزم... :)
.ایی
مبارکش باشه
ای بابا چرا ما هر جا میریم یا تعطیل شده یا این که نوشته تا چند وقت دیگه نمییام!!!
سلام وبلاگ خیلی قشنگی دارین.
مخصوصا اسم وبلاگتون خیلی قشنگه .
امیدوارم هر روز تازه تر از دیروز باشید.
منتظر حظره سبزتون هستم تا با نظرات قشنگتتون وبلاگ بهتری داشته باشم.
سلام خوبی ؟ ... وبلاگ جالبی داری من حاضرم با شما تبادل لینک کنم .... خداحافظ
سلام خانمی کجا میرین ؟ مگه تازه جابجا نشدین ؟ نفیسه ؟ ت. چند سالته ؟ هیچکس چند سالشه ؟ چرا نشد ؟ الان چیکار میکنی ؟ راضی هستی ؟ خیلی دلم میخواد بدونم تو چطور کنار اومدی ؟
سلام
من که باش قهرم
تو چه توری
« نیمه شب در دل دهلیز خموش
ضربه پایی افکند طنین
دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که بازآمده است
جستم از جا و در آیینه گیج
برخود افکندم با شوق نگاه
آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه
شاید او وهمی را مینگریست
گیسویم در هم و لبهایم خشک
شانه ام عریان در جامه خواب
لیک در ظلمت دهلیز خموش .... رهگذر هردم میکرد شتاب
نفسم ناگه در سینه گرفت
گویی از پنجره ها روح نسیم .... دید اندوه من تنها را
ریخت بر گیسوی آشفته من .... عطر سوزان اقاقی ها را
تند و بی تاب دویدم سوی در
ضربه ی پاها درسینه من
چون در طنین نی در سینه دشت
لیک در ظلمت دهلیز خموش
ضربه پاها لغزید و گذشت .... باد آواز حزینی سر کرد ! »»
tavalode mahnaz wa khoneye jadid shoma mobarak.
سلام
مبارک باشه
از این که به وب من سر زدین ممنون
راستی لینک چی شد....
با تشکر بی سرزمین تر از باد
سلام
سلام.
تولدش مبارک...
فعلا...
سلام کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چشمم روشن ممد جان چه اجب اینجا ادم میتونه ترو ژیدا کنه دلم گرفتاز اسمون هم از زمین هم از زمون