سلام
یه هفته رفتم مسافرت ولی کاشکی نرفته بودم.انقدر فشار عصبی داشتم که دیوونه شدم تا برگشتم.فقط یه نکته مثبت داشت.اونم این بود که به آرزوم رسیدم رفتم بندر ترکمن رو دیدم.خیلی جای باحالی بود.خیلی خوشم اومد.
خیلی حرف برای گفتن دارم ولی خوابم میاد.باشه واسه بعد.
شب خوش.
فعلاً
سلام ...
به سلامتی ... باز جای شکرش باقیه که یه نکته مثبت داشته ... گویا فشار عصبی هم همدم همیشگی ما شده :(
موفق باشی
دری دگر می باید جست
حرفی سخنی نو شاید گفت
سلام و عرض ادب
میبینم که تازگی ها بی خبر میذاری میری . نکنه فکر کردی که میتونی به همین شلی ها از شرّ بلای خانه مان سوزی به نام غریبه راحت بشی ؟! نه خیر مام عزیز ، اشتباه به عرضتون رسوندن (!) واقعیت اینه که این غریبه از نوع سیریشیه که به این کشکی ها ول کن ماجرا نیست (:
گذشته از این حرف های زیبا و پر مفهوم ( = اراجیف ) ضمن تبریک روز عید ، خوشحالیم رو از اینکه بازگشتت با آغاز به کار دوبارۀ من ، مصادف شد ، ابراز میکنم . فقط امیدوارم که هنوز حال و حوصله ی غریبه ها رو داشته باشی .
راستی ، علت فاصله گرفتن دوستان دنیای مجازی ، از همدیگه ، رو کشف کردی یا نه ؟؟؟
در ضمن ، بدون معطلی علت فشار عصبیت رو فاش میکنی وگرنه ...
تا بزودی ...
یا حق
سلام به بی معرفت ترین پسر دنیا.خوبی؟من که از این بدتر نمیشم.وای نمیدونی که حتی حرف زدن از اون فشار عصبی چقدر اذیتم میکنه.هر چند که هنوز تموم نشده وبا شدت تمام روی مغزم فشار میاره.میخواد منو له کنه.این وسط هیچ بنی بشری نیست که براش حرف بزنم.اون فشار عصبی لعنتی هم یه خواستگار سمج بود که دست بردار نبودو حالا یه عده میگن چرا ردش کردی یه عده میگن خوب کاری کردی.حالا اینا همه عصبانیتشون رو سر من خالی میکنن.مامانم هم به هیچ وجه باهام حرف نمیزنه.قاطی قاطیم پسر.
جدی ؟ ... من جمعه پیش بندر ترکمن بودم... توی راه انجیر هم خوردی ؟؟؟
ahhhhhhhhhhhh , az mosaferat cheghadr badam miad , az jadde :-L
سلام نفیسه جان
ا امروز هرجا میرم حرف خواستگار و عروسیه.
حالم بد شد.
از اون مثبتاش تعریف کن حال کنیم.
که گفتی هیچکی نبود باهاش حرف بزنی؟؟؟