سلام
خیلی وقته نیومدم.زیادم دلم واسه اینجا تنگ نشده بود.خیلی کار داشتم،خیلی.
عروسی نگار بودو سر همه شلوغ. یک هفتهونیم از عروسی میگذره.در ضمن نگار داره مامان میشه.این قشنگ ترین خبری بود که شنیده بودم.چند وقت دیگه خونهی ما پر میشه از ونگ ونگ بچهی نگار.
راستی یکی بیاد کمکم کنه.میخوام قالب وبلاگ رو عوض کنم.یه سری کار دیگم دارم که بلد نیستم.کمـــــــــــــــــــــــــــــــک!
کودکی که تازه دیده باز میکند،
یک جوانه است.
گونههای خوشتر از شکوفهاش،
چلچراغ تابناک خانه است.
خندهاش بهار پر ترانه است،
چون میان گاهواره ناز میکند...
ای نسیم رهگذر، به ما بگو
این جوانههای باغ زندگی،
این شکوفههای عشق،
از سموم وحشی کدام شورهزار
رفته رفته خار میشوند؟
این کبوتران برج دوستی،
از غبار جادوی کدام کهکشان
گرگهای هار میشوند؟!
تبریک میگم
امیدوارم همیشه شاد باشید
سلام دوست عزیز
یه سری به من بزن
یه خبری از خودت بده. بابا یه کمی با معرفت باشید!!!
راستی تولد امام رضا و حضرت مسیح هم مبارک.
یا علی!!!
مبارک باشه عروسی ...
اگه میدونستم دوباره مینویسی حتما میامدم بهت سر میزدم
پستای قبلیتم خوندم.تو نه بیمعرفتی نه بیوفا.
اون دوست عزیزم در مورد تو هیچوقت بدو بیراه ننوشت بلکه حرفی زد که دهن همه بچه ها رو بست.
میدونی چی گفت: برگشت گفت :خوب شاید اون برای کارش دلیلی داشته!
همه ما هم همین رو میگیم...زندگی روزمرت به ما ربط چندانی نداره..همه ما دوست داریم..این رو دارم از طرف خودم و همه بلاگ اسکاییها میگم.همه ما دوست داریم و میخوایم ادامه بدی.اگه وقت کردی به سرزمین دوست قدیمیتم سر بزن.بذار اونقدر باهم حرف بزنید با کلمات که بار سنگین دلتون
سبک بشه.نامزدیتم بیهیال.مهم نیست...خودش یه تجربه است.به نظر من اون لیاقت چون تویی رو نداشت.
نفیسه جونم برات آرزوی روزای قشنگ رو میکنم.گرچه تغیر کردی اما درونت هنوزم همون موجود دوست داشتنی و نانازه.
از طرف من به نگارم سلام برسون.بگو پرستو گفت:خیلی مواظب خودت باش خانمی.یواشی دلا شو شکمش رو ببوس.
به همه سلام برسون.د.ست دارم
کریسمستم مبارک.پرستو*یاس سفید*
سلام چطوری نفیسه جون ؟ مرسی که اومدی و تولدم رو تبریک گفتی . امیدوارم قدم نو رسیده که هنوز نرسیده وقتی که رسید برات خیر باشه ((: بابا نامزدی مرحله شناخته زیاد اهمیت نده بهش خدا رو شکر کن به ازدواج نرسید هر اتفاقی می افته قسمته وخواست خداوند عزیزم . بازم به من سر بزن خوشحال میشم