دزد!



هر چند وقت یه بار کفشای نازنینمونو میبردن.هر چی سعی کردیم بگیریمش نشد.دیشب خواهرم با شوهرش اومدن خونهء ما.نیم ساعت پیش برادر کوچیکم اومده میگه: نفیس پاشو بیا بیرون دزد اومده!
مثل فشنگ دویدم بیرون اتاق.دیدم برادر بزرگم و دامادمون رفتن بیرون.منم به خاطر احتیاط صدا کردن وسط حال بخوابم.منم اومدم شبکه.همین چند دقیقه پیش مامانم داد زد گرفتنش!
پلیس همیشه حاضر ۱۱۰ یکیشونو دستگیر کرد.
خدا خودش رحم کنه!