ای یار سفر کرده باز آی وبه منزل آی
بر این دل مجنونم نوری ز رخت بنمای
افسون تو هستم من افسون نگاه تو
آن نرگس چشمانت روشن کندم فردای
روزی که تو را دیدم در دام تو افتادم
کن مرحمتی بر من بند از دل من بگشای
جان از تن من چون رفت عشق تو نخواهد رفت
این عشق مرا بنگر بر آن نظری فرمای
هر روز تورا بینم در شور و شر و گرما
هر روز به من گردد مستولی غم و سرمای
من در دل خود گویم با هر غم وهر شادی
ای یار سفر کرده باز آی و به منزل آی...
سلام
این به اصطلاح شعری که نوشتم اولین سرودهء من هستش.میدونم اصلاً جالب نیست.ولی خب شعری که ساعت ۳ نیمه شب به سر آدمی که تا حالا فقط شعر رو خونده بیاد بهتر از این نمیشه. دوستان بدون تعارف نظراشونو بگن لطفاً.ممنون میشم.
سلام
سلام
اگه اولین شعرته عـــــــــــــــالیـــــــــــــــه
فقط کلمه ؛من: در ابتدای بیت اخر اضافه به نظر میرسه
خدا حافظ
سلام
عالی، عالی، عالی! آفرین. خب نظرم در رابطه با خود غزل:
حرف «ی» به نظر شما اگه از آخر قافیه حذف بشه صدمهی به وزن خواهد زد؟ به نظر من که نه. دیگه اینکه مصرع دوم بیت یکی مونده به آخر رو هم یه باز بینی بکنی بد نیست. کلمهی «موستولی» وزن مصرع رو دچار مشکل کرده. اینها همه نظر «هیچکس» بود که به خواست شما بدون تعارف عرض کردم خدمتت. یواش یواش باید به فکر یه «تخلص» هم برا خودت باشی (: باز هم آفرین.
پیروز باشی.
فکر نکنم وجود حرف (( ی )) در آخر بیتها لزومی داشته باشه . نه به وزن صدمه میزنه و نه به معنی . درکل شعر خوبی بود . احسنت .
سلام
و اینک ؛
تولد یک شاعره ی جوان و خوش آتیه
و مسیح عادی چه سعادتی داشته که تو مراسم میلاد این شاعر پرتوان آینده ی ایران سرافراز شرکت کنه
واقعا عالی بود
امیدوارم حس نکنی که از رو دست بالاییا تقلب کردما
ولی منم اومدم بگم که اون ی های آخر ابیاتت اضافین و ...
در هر حال تبریک عادی یه موجود عادی رو پذیرا باش
سربلند بمونی و شاعر و ایرونی
با عرض سلام خدمت شما
در مورد دوستان و ایرادی که از ان ی بینوا گرفته اند
بدون ان ی ناقابل شعر سراسر بی قافیه خاهد شد
دوستان دقت کنید که بدون ی / الف ردیف محسوب می شود
و در این صورت شعر بی قافیه میشود و اما وجود این /ی/
به نظر این حقیر نشان از زیرکی شاعر میدهد
همگی موفق باشید
سلام
خوشحال میشم اگه مهدی عزیز یه خورده بیشتر در رابطه با ردیف محسوب شدن «الف» توضیح بده. حقیقتش من یه خورده از نظر ذهنی عقبم ((: نمیگیرم چی میگی...
پیروز باشی.
دوست عزیز سلام وبلاگ جالبی داری . به من هم سر بزن.
موفق باشی.....
سلام
سلام نفیسه جان
شعرت برای دفعه اول خیلی خوبه بهتر هم میشه
از نظر قافیه بندیش کمی مشکل داره البته کار را باید به کاردون بسپاری .
موفق و سر بلند باشی
احمد
سلام.
به به میبینم که شاعر شدی و رقیب ما...اونی که نوشتی شعر اولته من باور نمیکنم ولی خوبه...
و اما:
۱.اگه ی رو از آخر بیتها حذف کنی خیلی بهتره
۲.اگه بجای کندم یه کلمه دیگه بزاری از نظر من روون تر میشه
۳.تو بیت پنجم گرما و سرما ضد همن یعنی پارادوکس دارن...ولی هم رو نفی میکنم ( مصرع اول گفتی در شورو شرو گرما ولی تو مصرع دوم گفتی غم و سرما )
و اما:
بیت سوم از نظر من بیتی قویه...و در کل شعر خوبیه ولی اگه میخوای شعرو ادامه بدی تا میتونی شعر بخون
تا بعد...
امان از دست وسوسه !!! امااااااااااااااااان !!!!!...
سلام همسایه
شعر زیبایی گفته ای البته اگه علما باهم اتفاق نظر داشته باشن شعرت عالیه!!!!!!
تو در دل خود گویی ای یار سفر کرده باز ای
او در دل تو گوید بازآی و بر من بنگر ای دوست
تا که بینی دل من در پوست!
یه کم درهم شد اما میفهمی چی میگم
دوووووووووووووووست دارم
سلام ..یادت باشد برای دلت نوشتی ..یادت باشد باز هم برای دلت بسرایی ..پس هر چه دل بگوید زیباست ...نوشتی بهار را تا بهار نارنج تنها نباشد ...راستی به دلت بگو زیبا سروده است بازهم بسراید (فرامرز)
اتفاقا این شعرایی که آدم ساعت ۳ نصفه شب میگه ...
سلام
حال شما
ما رو نمی بینی خوشحالی
سلام
منتظری با شعر بعدیت آپدیت کنی ؟
گاهی خیلی فاصله میفته بین دو شعر یه شاعر ها
...
سربلند بمونی و ایرونی
بازم سلام
راستی یادم رفت دیروز بت بگم
شاعرم که شدی به سلامتی و دل خوش
دمت گرم
باعرض سلام
کارت ۲۰ .۲۰.است الاهی بیشر فت کنی.